سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل نرگس Narcissus

ازدواج موقت از دیدگاه استاد شهید مطهری(4)

ازدواج موقت از دیدگاه استاد شهید مطهری

دیدگاه شهید مطهری در مورد ازدواج موقت چیست؟

 

 

منع خلیفه از ازدواج موقت

ازدواج موقت از مختصات فقه جعفری است ، سایر رشته‏های فقهی اسلامی‏ آنرا مجاز نمیشمارند . من بهیچوجهمایل نیستم وارد نزاع اسلام برانداز شیعه و سنی بشوم . در اینجا فقط اشاره‏ مختصری به تاریخچه این مسئله میکنم . مسلمانان اتفاق و اجماع دارند که در صدر اسلام ازدواج موقت مجاز بوده‏ است و رسول اکرم در برخی از سفرها که بانها اجازه ازدواج موقت میداده‏ است . و همچنین مورد اتفاق مسلمانان از همسران خود دور میافتادند و در ناراحتی بسر میبردند به آنها اجازه ازدواج موقت میداده است . و همچنین‏ مورد اتفاق مسلمانان است که خلیفه دوم در زمان خلافت خود نکاح منقطع را تحریم کرد . خلیفه دوم در عبارت معروف و مشهور خود چنین گفت : " دو چیز در زمان پیغمبر روا بود من امروز آنها را ممنوع اعلام میکنم و مرتکب‏ آنها را مجازات مینمایم : متعه زنها و متعه حج " .

گروهی از اهل تسنن عقیده دارند که نکاح منقطع را پیغمبر اکرم خودش در اواخر عمر ممنوع کرده بود و منع خلیفه در واقع اعلام ممنوعیت آن از طرف‏ پیغمبر اکرم بوده است . ولی چنانکه میدانیم عبارتی که از خود خلیفه‏ رسیده است خلاف این مطلب را بیان میکند .

یادداشتهای مرتبط:

 قرآن کریم و ازدواج موقت

فلسفه ی ازدواج موقت

ازدواج موقت از دیدگاه استاد شهید مطهری(1)

ازدواج موقت از دیدگاه استاد شهید مطهری(2)

ازدواج موقت از دیدگاه استاد شهید مطهری(3)

 

توجیه صحیح این مطلب همان است که علامه کاشف الغطاء بیان کرده‏اند .

خلیفه از آنجهت بخود حق داد این موضوع را قدغن کند که تصور میکرد این‏ مسئله داخل در حوزه اختیارات ولی امر مسلمین است هر حاکم و ولی امری‏ میتواند از اختیارات خود بحسب مقتضای عصر و زمان در این گونه امور استفاده کند .

بعبارت دیگر نهی خلیفه نهی سیاسی بود نه نهی شرعی و قانونی ، طبق آنچه‏ از تاریخ استفاده میشود ، خلیفه در دوره زعامت ، نگرانی خود را از پراکنده شدن صحابه در اقطار کشور تازه وسعت یافته اسلامی و اختلاط با ملل‏ تازه مسلمان پنهان نمیکرد ، تا زنده بود مانع پراکنده شدن آنها از مدینه‏ بود ، بطریق اولی از امتزاج خونی آنها با تازه مسلمانان قبل از آنکه‏ تربیت اسلامی عمیقا در آنها اثر کند ناراضی بود و آنرا خطری برای نسل آینده‏ بشمار می‏آورد ، و بدیهی است که این علت امر موقتی بیش نبود . و علت‏ این که مسلمین آنوقت زیر بار این تحریم خلیفه رفتند این بود که فرمان‏

خلیفه را بعنوان یک مصلحت سیاسی و موقتی تلقی کردند نه بعنوان یک‏ قانون دائم . والا ممکن نبود خلیفه وقت بگوید پیغمبر چنان دستور داده‏ است و من چنین دستور میدهم و مردم هم سخن او را بپذیرند .

ولی بعدها در اثر جریانات بخصوصی " سیره " خلفای پیشین ، بالاخص دو خلیفه اول یک برنامه ثابت تلقی شد و کار تعصب ، به آنجا کشید که شکل‏ یک قانون اصلی بخود گرفت . لهذا ایرادی که در اینجا بر برادران اهل‏ سنت ما وارد است بیش از آن است که بر خود خلیفه وارد است . خلیفه‏ بعنوان یک نهی سیاسی و موقت ( نظیر تحریم تنباکو در قرن ما ) نکاح‏ منقطع را تحریم کرد . دیگران نمیبایست به آن شکل ابدیت بدهند .

بدیهی است که نظریه علامه کاشف الغطاء ناظر بدین نیست که آیا دخالت‏ خلیفه از اصل صحیح بود یا نبود ؟ و هم ناظر بدین نیست که آیا مسأله‏ ازدواج موقت جزء مسائلی است که ولی شرعی مسلمین می‏تواند ولو برای مدت‏ موقت قدغن کند یا نه ؟ بلکه صرفا ناظر بدین جهت است که آنچه در آغاز صورت گرفت با این نام و این عنوان بود و به همین جهت مواجه با عکس‏ العمل مخالف از طرف عموم مسلمین نگردید .

بهر حال نفوذ و شخصیت خلیفه و تعصب مردم در پیروی از سیرت و روش‏ کشور داری او سبب شد که این قانون در محاق نسیان و فراموشی قرار گیرد و این سنت که مکمل ازدواج دائم است و تعطیل آن ناراحتیها بوجود می‏آورد برای همیشه متروک بماند .

اینجا بود که ائمه اطهار که پاسداران دین مبین هستند بخاطر اینکه این سنت اسلامی ، متروک و فراموش نشود آنرا ترغیب و تشویق‏ فراوان کردند . امام جعفر صادق ( ع ) میفرمود یکی از موضوعاتی که من هرگز در بیان آن تقیه نخواهم کرد موضوع متعه است .

و اینجا بود که یک مصلحت و حکمت ثانوی با حکمت اولی تشریع نکاح‏ منقطع توأم شد و آن کوشش در احیاء یک " سنت متروکه " است . بنظر این بنده آنجا که ائمه اطهار مردان زن دار را از این کار منع کرده‏اند به‏ اعتبار حکمت اولی این قانون است خواسته‏اند بگویند این قانون برای‏ مردانی که احتیاجی ندارند وضع نشده است . همچنان که امام کاظم علیه‏ السلام به علی بن یقطین فرمود :

" تو را با نکاح متعه چه کار و حال آنکه خداوند تو را از آن بی نیاز کرده است " .

و به دیگری فرمود :

" این کار برای کسی روا است که خداوند او را با داشتن همسری از اینکار بی نیاز نکرده است . و اما کسی که دارای همسر است ، فقط هنگامی‏ میتواند دست باین کار بزند که دسترسی بهمسر خود نداشته باشد " .

و اما آنجا که عموم افراد را ترغیب و تشویق کرده‏اند بخاطر حکمت ثانوی‏ آن یعنی " احیاء سنت متروکه " بوده است . زیرا تنها ترغیب و تشویق‏ نیازمندان برای احیاء این سنت متروکه کافی نبوده است . این مطلب را بطور وضوح از اخبار و روایات شیعه میتوان استفاده کرد .

بهر حال آنچه مسلم است این است که هرگز منظور و مقصود قانون گذار اول‏ از وضع و تشریع این قانون و منظور ائمه اطهار از ترغیب و تشویق به آن‏ این نبوده است که وسیله هوسرانی و هواپرستی و حرمسرا سازی برای حیوان صفتان و یا وسیله بیچارگی برای عده‏ای‏ زنان اغفال شده و فرزندان بی سرپرست فراهم کنند .

 

حدیثی از علی علیه السلام

آقای مهدوی نویسنده چهل پیشنهاد در شماره 87 مجله زن روز مینویسد : در کتاب الاحوال الشخصیه تألیف شیخ محمد ابو زهره از امیرالمؤمنین نقل‏ شده است :

" « لا اعلم احدا تمتع و هو محصن الا رجمته بالحجاره » " . آقای مهدوی این عبارت را اینچنین ترجمه کرده‏اند :

" هر گاه بدانم شخص نا اهلی متعه کرده است حد زنای محصن را بر او جاری ساخته و سنگسارش خواهم کرد " .

 اولا اگر بناست ما در مقابل گفتار امیرالمؤمنین علیه‏السلام تسلیم باشیم‏ چرا اینهمه روایاتی که از آنحضرت در کتب شیعه و غر شیعه در باب متعه‏ روایت شده کنار بگذاریم و به این یک روایت که ناقل آن یکی از علماء اهل تسنن است و سند معلومی ندارد بچسبیم . از سخنان بسیار پر ارزش امیرالمؤمنین اینست که : - " اگر عمر سبقت نمی‏جست و متعه را تحریم نمیکرد ، احدی جز افرادیکه‏ سرشت‏شان منحرف است زنا نمیکرد " . یعنی اگر متعه تحریم نشده بود هیچکس از نظر غریزه اجبار بزنا پیدا نمیکرد . تنها کسانی مرتکب این عمل میشدند که همواره عمل خلاف قانون را بر عمل قانونی ترجیح میدهند .

ثانیا معنی عبارت بالا این است :

" هرگاه بدانم شخص زن داری متعه کرده است او را سنگسار می‏کنم " .

من نمیدانم چرا آقای مهدوی کلمه " محصن " را که بمعنی مرد زن‏دار است‏ " نا اهل " ترجمه کرده‏اند . علیهذا مقصود روایت اینست که افراد زن‏دار حق ندارند نکاح منقطع کنند ! و اگر مقصود این بود که هیچکس حق ندارد متعه بگیرد قید " و هو محصن‏ " لغو بود . پس این روایت اگر اصلی داشته باشد آن نظر را تأکید میکند که میگوید :

" قانون متعه برای مردمان نیازمند به زن یعنی افراد مجرد یا افرادی که‏ همسرانشان نزدشان نیستند تشریع شده است " پس این روایت دلیل بر جواز ازدواج موقت است نه دلیل بر حرمت آن .

کتاب نظام حقوق زن در اسلام

نوشته ی استاد شهید مطهری

یادداشتهای مرتبط:

 قرآن کریم و ازدواج موقت

فلسفه ی ازدواج موقت

ازدواج موقت از دیدگاه استاد شهید مطهری(1)

ازدواج موقت از دیدگاه استاد شهید مطهری(2)

ازدواج موقت از دیدگاه استاد شهید مطهری(3)